{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
يادش بخير يه زماني بخاري نفتي داشتيم لامصب ساعت 2 نصف شب نفت تموم ميكرد هيچ كس هم يادش نياد D$D$D حتما" يادش مياد چون هر چي خاطره از بچگيم دارمو ميدونه
ما ميرفتيم كودكستان يه چرخ فلك بود از اين زميني ها بچه پولدارا سوارش ميشدند ما ميچرخونديم نوبت سواري ما كه ميشد زنگ تفريح تموم ميشد ميرفتيم كلاس الحق كه چرخ فلك بود
يه سوال داشتم ؟ آيا پيتزا رو ميشه با نون خورد ؟ من بيست سال پيش كه براي اولين بار پيتزا اومده بود خوردم . پس ميشه . نخند
رفته بودیم عروسی فرداش دوستم پرسید کجا رفته بودی من خیلی شسته رفته گفتم دیشب عروسی داداش پسر عموم بود. دوستم نفهمید اما هر وقت یاد این حرفم میفتم خنده م میگیره
تو اتوبان سیگار و روشن کردم بعدش فندک و از پنجره انداختم بیرون. زدم بغل یه 40 دقیقه به حال خودم زار زدم.
کی میگه ما بچه بودیم خنگ بودیم!!! کیا یادشونه وقتی یه چیزیمون میافتاد تو جوب آب یه مشنبا فیلیزر رو پر آب میکردیم میزاشتیم تو جوب پیداش میکردیم
يكي از زرنگي هام تو دبستان اين بود كه موقع نگا كردن معلم به مشقام دوتا صفحه رو يه جا برگردونم يكيشون امضا نشه اينطوري بعد املا دست كم يكي از جريمه هارو پيش پيش نوشته بودم
عاغا اون موقع که هواپیمای ماکت و ماشین برقی و اینا نبود کهههه... همه ی عشقِ ما این بود که وقتی میخواستیم بریم مهمونی،بابامون اجازه بده ما ماشینو روشن کنیم....!!!!!!!
خير سرم داشتم با خانوادم فيلم نگا ميكردم يارو داشت بد نگا ميكرد گفتم مث پدرسگا نگا ميكنه بعد گفتم مث بابا نگا ميكنه من :-X بابام :-O اهل خانه :-))
عاقا بچه بودم زمستون بودو اتاق سرد بيدارشدم برم پتوي داداشمو كش برم بندازم روخودم،چشتون روز بد نبينه بلند شدم برم پتورو بردارم ديدم خيسه خيسه بله گلا پتورو اب داده بود،منصرف شدم خوابيدم :(
راننده تاکسی گفت : من کارمو خیلی دوست دارم ، من صاحب این ماشینم ، من تجارت خودمو دارم ، من رئیس خودمم ، هیچکسم بهم نمیگه چیکار باید بکنی ! منم سريع بهش کفتم : اقا برو دست راست!!! :))))
یه روز همسایمون اومد دم خونمون. یه پیغامی داد که باید به مامانم میرسوندم. بعد که خواست بره بهش گفتم ببخشید مزاحمتون شدم. من)) همسایمون ((((..( کل ساختمون ))_
شما هم مثل من بودید خونه خودمون ده تا درخت پرتقال داشت اما باز هم با بچه ها میرفتیم پرتقال دزدی
عاقا مخاطب خاصم برام تعریف میکرد ک رفیقش رفته مشهد سوغاتی براش گز اورده خو اخه شما بگید این بره اصفهان چی میاره من ک میگم این از اوناس ک بره اصفهان مهر میاره والا...
انجير خنكه توش مارمولكه كيا يادشون؟ اون نوشابه كوچيك هاي پلاستيكي كه اندازه يه بند انگشت بود و توشو خودمون پر ميكرديم رو كي يادشه؟ هان؟
گوشیمو گذاشتم رو حالت "air plane mode" از طبقه ۱۲ ام پرتش کردم تو هوا , افتاد خورد و خاکشیر شد... :| نمیدونم این چه قابلیت مسخره ایه! کار نمیکنه که... :|
يادش بخير يه زماني بخاري نفتي داشتيم لامصب ساعت 2 نصف شب نفت تموم ميكرد هيچ كس هم يادش نياد D$D$D حتما" يادش مياد چون هر چي خاطره از بچگيم دارمو ميدونه
ما ميرفتيم كودكستان يه چرخ فلك بود از اين زميني ها بچه پولدارا سوارش ميشدند ما ميچرخونديم نوبت سواري ما كه ميشد زنگ تفريح تموم ميشد ميرفتيم كلاس الحق كه چرخ فلك بود
يه سوال داشتم ؟ آيا پيتزا رو ميشه با نون خورد ؟ من بيست سال پيش كه براي اولين بار پيتزا اومده بود خوردم . پس ميشه . نخند
رفته بودیم عروسی فرداش دوستم پرسید کجا رفته بودی من خیلی شسته رفته گفتم دیشب عروسی داداش پسر عموم بود. دوستم نفهمید اما هر وقت یاد این حرفم میفتم خنده م میگیره
تو اتوبان سیگار و روشن کردم بعدش فندک و از پنجره انداختم بیرون. زدم بغل یه 40 دقیقه به حال خودم زار زدم.
کی میگه ما بچه بودیم خنگ بودیم!!! کیا یادشونه وقتی یه چیزیمون میافتاد تو جوب آب یه مشنبا فیلیزر رو پر آب میکردیم میزاشتیم تو جوب پیداش میکردیم
يكي از زرنگي هام تو دبستان اين بود كه موقع نگا كردن معلم به مشقام دوتا صفحه رو يه جا برگردونم يكيشون امضا نشه اينطوري بعد املا دست كم يكي از جريمه هارو پيش پيش نوشته بودم
عاغا اون موقع که هواپیمای ماکت و ماشین برقی و اینا نبود کهههه... همه ی عشقِ ما این بود که وقتی میخواستیم بریم مهمونی،بابامون اجازه بده ما ماشینو روشن کنیم....!!!!!!!
خير سرم داشتم با خانوادم فيلم نگا ميكردم يارو داشت بد نگا ميكرد گفتم مث پدرسگا نگا ميكنه بعد گفتم مث بابا نگا ميكنه من :-X بابام :-O اهل خانه :-))
عاقا بچه بودم زمستون بودو اتاق سرد بيدارشدم برم پتوي داداشمو كش برم بندازم روخودم،چشتون روز بد نبينه بلند شدم برم پتورو بردارم ديدم خيسه خيسه بله گلا پتورو اب داده بود،منصرف شدم خوابيدم :(
راننده تاکسی گفت : من کارمو خیلی دوست دارم ، من صاحب این ماشینم ، من تجارت خودمو دارم ، من رئیس خودمم ، هیچکسم بهم نمیگه چیکار باید بکنی ! منم سريع بهش کفتم : اقا برو دست راست!!! :))))
یه روز همسایمون اومد دم خونمون. یه پیغامی داد که باید به مامانم میرسوندم. بعد که خواست بره بهش گفتم ببخشید مزاحمتون شدم. من)) همسایمون ((((..( کل ساختمون ))_
شما هم مثل من بودید خونه خودمون ده تا درخت پرتقال داشت اما باز هم با بچه ها میرفتیم پرتقال دزدی
عاقا مخاطب خاصم برام تعریف میکرد ک رفیقش رفته مشهد سوغاتی براش گز اورده خو اخه شما بگید این بره اصفهان چی میاره من ک میگم این از اوناس ک بره اصفهان مهر میاره والا...
انجير خنكه توش مارمولكه كيا يادشون؟ اون نوشابه كوچيك هاي پلاستيكي كه اندازه يه بند انگشت بود و توشو خودمون پر ميكرديم رو كي يادشه؟ هان؟
گوشیمو گذاشتم رو حالت "air plane mode" از طبقه ۱۲ ام پرتش کردم تو هوا , افتاد خورد و خاکشیر شد... :| نمیدونم این چه قابلیت مسخره ایه! کار نمیکنه که... :|
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}